جدول جو
جدول جو

معنی غباد پسر کاوس - جستجوی لغت در جدول جو

غباد پسر کاوس
(غُ)
در انجمن آرا و آنندراج آمده: مادرش روشنک نام بوده و پدر کاوس و بعضی جد کاوس دانند و پدر کاوس را کیانیه گویند. به هر حال او پادشاهی بوده از سلسلۀ کیان که او را کیقباد نیز می گفته اند وقاف در پارسی نیامده قباد معرب آن است، ولی در لغت عجم به معنی ملک الملوک است، صد سال در ایران پادشاه بوده بعد از وی کاوس شاه شد، چنانکه فردوسی گفته:
بسر شد کنون قصۀ کی قباد
ز کاوس بایدکنون کرد یاد.
(انجمن آرای ناصری) (آنندراج). رجوع به کیقباد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ)
پسر کاوه و برادر قارن. یکی از سرداران لشکر ایران در زمان سلطنت نوذر فرزند منوچهر است که در جنگ با افراسیاب به زخم تیغ بارمان نام یکی از پهلوانان توران کشته شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 188) :
قباد و چو کشواد زرین کلاه
بسی نامداران گیتی پناه.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 96)
نام معزالدین پادشاه دهلی است. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا